کلاوند به چه معناست؟

کلاوند نام یکی از تیره های چارطافه ی باب زلکی میباشد

کلاوند از دو بخش "کلا " و " وند" تشکیل شده است
در زبان ایرانی واژه ی قلعه به گونه های بسیاری آمده است که از همه بیشتر بصورت " کلات " و "کلا" استعمال شده است
قلعه یا دهی که بر بلندی باشد=کلا ،کلات
مانند شهر و روستاهای زیر:
امیرکلا ،دیوکلا ،کلاچای ،کلاتک،کلاته، کلاته رودبار ،کلاته چنار
و ...
از طرفی
"وند" پسوندی است دال بر معانی زیر:
معنای "خداوندی و صاحبی " میدهد مانند کلمه ی دولت وند

معنای "شباهت " را میرساند
مانند پولادوند یعنی مانند و شبیه پولاد
مفهوم "دارنده" میدهد
مانند آبرو وند=آبرومند یعنی دارنده ی آبرو

پس با توجه به این داده ها میتوان گفته که کلاوند یعنی صاحب و دارنده ی دِه یا قلعه ای که بر بلندی قرار دارد.

شعری درباره جنبش مشروطه و فتح تهران

به نام تو ای خالقِ بی بدیل
پدیدآور اینهمه قوم و ایل


نویسم ز تاریخِ ایلی سترگ
ز آزادگانِ دلیر و بزرگ


ز عهد قدیمش بگویم تو را
از آن پس بدانی که گِریم چرا


ز افغان نبردش بگویم سخن
کجا تابِ فولاد آرَد چدن


و در جنگِ با تازی و رزمِ روس
دَریده چو رستم بَرِ اشکبوس


سرافرازِ هر رزم و هر انجمن
نگهبانِ این خاک بود از کهن

چو بیدادِ قاجار از حد گذشت
گروهی ز تهران و تبریز و رشت


و دیگر خردپیشگان و مِهان
بنا کرده مشروطه را آن زمان


پلیدی ز آنجا دمی پرکشید
چنین شد که مجلس بیامد پدید


ولی چون که ضحاک راضی نبود
به مشروطه خواهان ستمها نمود


چو مجلس سبب شدپریشان شود
بگفتا که با توپ ویران شود


بسی مردِ آزاده شد زیرِ خاک
که تا حکم شاهی بگردد ملاک


به لب آمدش جان ز این نابکار
خروش آمد از مردمِ هر دیار


همه جاغم و قحطی و جنگِ سخت
بسی کشته شد تا بماند به تخت


چو مشروطه خواهی عقب رانده شد
لُرِ بختیاری فرا خوانده شد


خبر چون به آن ایلِ نامی رسید
ز مردان جنگی سپه برگزید


سوار و پیاده چو شیر و پلنگ
روانه شدش سوی میدانِ جنگ


جلودارشان اسعدِ ایلخان
اهورا سرشت و ز نسلِ کیان


چو لشکر بیامد ز پیر و جوان
تباهی و ظلمت ز خور،شد نهان


به تهران چو خورشیدِ رخشان دمید
قجر شَه ز تن جامه اش را درید


گرفتند از او تاج و تخت و نشان
شده نامشان تا ابد جاودان


چو از تختِ شاهی کشیدش به زیر
بگفتا چنین ایلخانِ دلیر


به هر قطره از خون شیران قسم
به یزدان به خاکم به ایران قسم


هرآنکس شود دشمن این وطن
نپوشد به تن جامه ای جز کفن
.
چو رستم نشد وارث تخت و جاه
اگر چه که سر بودش از پورِ شاه


نگهبانی از خاک ایران زمین
بُدش خوشتر از تاج و تخت و نگین


✍ابراهیم تِرپی زلکی

دکلمه ی شعر در انتهای وبلاگ موجود است.

درامد جانشینان حسینقلی خان و نقش این ایلخانان در توسعه و آبادانی

در تصویری از کتاب ،،سیری در قلمرو بختیاری،، از جور و جفای جانشینان حسینقلی خان ایلخانی بر مردم بختیاری سخن گفته است(در ادامه آمده است)

در همین دوره ی مربوط به جانشینان وی ،ایزابلا بیشوپ مینویسد:
((فقر و تنگدستی مردم بختیاری به سختی مرا تحت تاثیر قرار داده است
گله و رمه های بختیاریها در مقایسه با اعراب کناره دجله بسیار اندک و ناچیز است
سیاه چادرها و نحوه ی پذیرایی مردم بختیاری بسیار فقیرانه است و بیشتر آنان در تنگدستی بسر میبرند و تنها با نان خالی شکم خود را سیر میکنند...))

با گذر زمان مخصوصا پس از واقعه مشروطه و فتح تهران،این جماعت از ایلخانی و حاج ایلخانی و ایلبیگی از پرداخت مالیات معاف شدند و ۳سه درصد از سهام شرکت نفت نیز به آنان داده شد و دارایی و اموالشان بحدی زیاد شد که مالیات آنها مبلغی میلیونی شده بود(تصاویری از مقاله صمد کاووسی و سجاد کاظمی )

جناب محمود کرمپور از نوادگان علیمردان خان اول در گفتگویی که داشتند،نظرشان همسو با نوشته ی مورد بحث بوده است و معتقد است :

منهای تعدادی از بزرگان و خوانین مثل سردار اسعد که مدرسه ای ساخت یا کتابی نوشت و کتابی ترجمه کرد ولی بقیه خوانین سه درصد پول فروش نفت را گرفتند و خدانشناس ها یک ریالی به بختیاری ها کمک نکردند.

سال یک هزار و سیصدو نه رضا خان این سهم سه درصد را قطع کرد؛ رقم بسیار زیادی بود که با وجود دزدی های انگلیس آن موقع باز هم رقم بالایی در توسعه شهرها محسوب می شد ولی باز هم تا زمانی که این امتیاز را داشتند از آن سه درصد متأسفانه یک راه و جاده نداشتیم، حتی مدرسه و هیچ گونه کار عمرانی دیگری برای مردم بختیاری انجام نشد؛ خوانین حتی مالیات پل ها را نیز از انگلیسی ها می گرفتند ولی از این محل هم کاری برای مردم بختیاری انجام ندادند.

از مردم بختیاری مالیات شدیدی می گرفتند که مبلغ بالایی بود، به عنوان نمونه برای هر دو گوسفند باید یک ریال پرداخت می کردند و هیچ راه و لنجی نداشتند و این ظلم در حق آنها بود.

حتی یک عده از خوانین هزینه های بیخود در خارج از کشور انجام دادند که هیچ سودی برای مردم بختیاری نداشت، اگر یک درصد از آن سه درصد هم نفت برای مردم هزینه می شد، در حال حاضر وضعیت شهرهای بختیاری به این شکل نبود.

یکی از خوانین بزرگ گفت: “بختیاری مانند داس است که هر وقت خواستی درو کن و بعد هم بنداز پشت تاپو” و بر این اساس از بختیاری ها استفاده می شد اما آنطور که باید و شاید حق آنها را در توسعه سرزمین بختیاری ادا نکردند.

نوشته ی ایزابلا بیشوب👇

نوشته صمد کاووسی و سجاد کاظمی👇

منابع تاریخی که از جاپلق و بربرود نام برده اند

✍سیدکمال رضوی

در گذر زمان زبان لربختیاری خیلی از واژگان قدیمی خود را از دست داده و به فراموشی سپرده است

بعضی واژگانی که در چند قرن گذشته بکار میرفته اند امروزه اکثریت مردم حتی معنای آنها را نمیدانند بطور مثال نام تیره و طوایفی چون: زلکی،خورجین،دوزنی،مدورک،میکور،ترپی،چپال،پزی،لیرکی و...
معنای این نامها در گذشته برای مردم مشخص بود ولی به مرور زمان و با رقیق شدن زبان،به فراموشی سپرده شدند
مردم برای هضم آنچه درنمی یافتند شروع به خلق داستان و روایتهای مختلفی کردند تا به نحوی علت این نامگذاریها را توجیه کنند
که در اکثر مواقع اشتباه و از واقعیت به دور میباشند.

بطور مثال نامهای طوایف خورجین و قالی و دوزنی هیچ ربطی به وسایلی چون خورجین و فرش و دوغ زنی ندارند.

کسانی که اکثرا در جوار قالیکوه سکونت داشتند را قالی نام نهادند و هیچ ربطی به فرش(قالی)ندارد

خورجین و دیگر اسامی را نیز بطور مستند معنا خواهیم نمود.

بدیهیست جماعتی که نام قدیمی دارنداگر باب یا طایفه یا تیره هستند،باب،طایفه و تیره ای قدیمی هستند

از نامهای کهن میشود نتیجه گرفت مردمانی کهن هستند

پاسخ به سوالات

گروهی از همتباران جهت تخمین بعضی وقایع ،تاریخ حیات جهانگیرخان و فرامرز خان بابادی را پرسیدند با استناد به گفته های پژوهشگران ایل بابادی باید عرض شود جهانگیر خان سال۱۱۸۰ قمری متولد و سال ۱۲۵۲ قمری از دنیا رفتند و برادرش فرامرزخان سال ۱۱۸۵ تا ۱۱۹۰ بدنیا آمده و در سال ۱۲۴۲ در جنگ دره راز کشته شدند.

جنگهای داخلی بختیاری

بعضی از عزیزان میخواستند درباره جنگهای داخلی بختیاری خصوصا در مورد جنگ زلکی ها با بابهای دیگر مطالبی نوشته شود ولی باید عرض کنیم که هدف این وبلاگ اتحاد است.ما چرا باید از اختلافاتی صحبت کنیم که در همان گذشته بین طرفین حل و برطرف شد!

ما بابهای بختیاری همگی همتبار و برادریم یک زبان و فرهنگ و تاریخ داریم

ما باید روی حذف واژه های هفتلنگ و چهارلنگ متمرکز شویم.

حتی اگر بخاطر مالیات هم چنین تقسیمی صورت گرفته باشد ولی چون سبب ایجاد شکاف و اختلاف شده باید آنرا حذف و به فراموشی بسپاریم.

آنچه مهم است لربختیاری بودن است.

گَپونُم گُدن فتنه بی هفت و چار

که تا پا نگیره شه از بختیار

🎹🎹🏳🏳🏳🏳🏳🎹🎹🎹🎹🎹🎹

بیاد تمام اسطوره های خفته در خاک

پنجشنبه است و مردم بیاد مردگان خود بر مزارشان رفته و مرثیه ای میخوانند و یادشان را گرامی میدارند

دریغا که اسطوره ی رشادت مرحوم شاه علیمراد لیروکی حتی مزارش مشخص نیست تا بر تربتش رفته و بر دلاوری و بزرگی ایشان درود فرستیم و بر خاکش بوسه زنیم

ایر چه خاک لیروک بی دیارس

خور ناره کسی از جا مزارس

بیاد ایشان چند بیت دنگدال تقدیمشان میکنیم و بر روان این بزرگمرد درود میفرستیم

در ضمن تیره ی محترم لیروکی درخواست کردند که از تمام بزرگوارانی که یاد سردار علیمراد را زنده نگه داشته و از هویت ایشان دفاع میکنند قدردانی شود🌹🌹🌹🌹🌹🌹