ضرورت بررسی اصالتِ سند و روایت
ر رویکرد علمی ، هر گونه ارائه خبر و اظهار نظر مربوط به گذشته ، ماهیت تاریخی می یابد . از آنجا که واقعیتهای تاریخی زنده نیستند و مربوط به گذشته دور یا نزدیکند ، و تماماً در اسناد و مدارک معتبر جای نمی گیرند، روایتهای مربوط به آن بیشتر مستعد تحریف و قلب و وارونه سازی واقعیتهای وقایع هستند . .همچنانکه گاهی شاهد روایات متعددو گاهی متناقض در بیان یک واقعه هستیم . اگر وظیفه جامعه شناسی تاریخی شناخت ناب کمی و کیفی واقعیت باشد ، این شناخت همیشه در معرض ضریب انحراف بازسازی ذهنی گذشته در پیش محقق تاریخی قرار دارد. توصیف و تبیین وقایع تاریخی صرف توصیف ناب و عین واقعیت ( آنچه بوده است ) وقایع نمی باشد بلکه تحلیل انتقادی برای بازسازی حقایقی( آنچه باید باشد) برای آینده است. لذا بر خلاف نظر ژرژ گورویج که تاریخ را به نوعی آزمایشگاه پدیده های اجتماعی می دانست ، تاریخ آزمایشگاه دقیقی برای بررسی واقعیتها نیست.از آنجا وقایع تاریخی زنده نیستند با واسطه اسناد و مدارک و روایتهای دیگران شناخته می شوند در وهله اول مسئله ارزیابی و تعیین اعتبار این اسناد و روایتها مطرح می شود . چه اسناد و روایاتی معتبر و صحیح است وچه سند و روایتی ضعیف و کم معتبر و در معرض ضریب انحراف و تحریف بوده است ؟
از دیدگاه جامعه شناسی تاریخی صحت هرگونه اظهار نظر، تحلیل و تبیین در مورد وقایع تاریخی که خود راوی ناظر واقعی صحنه نبوده است در وهله اول به صحت اسناد و روایات استنادی بستگی دارد والا خلاف واقعیت خواهد بود .
در تحقیقات تاریخی محقق از طریق دو نوع نقد اساسی به شرح زیر اطلاعات بدست آمده را ارزشیابی می کند :
الف – اصالت سند یا نقد ظاهری یا خارجی از اطلاعات این سوال را مطرح می کند : « آیا این سند یا مدرک یا شی باقیمانده واقعی و اصیل است ؟».
ب- صداقت سند : یا نقد درونی یا داخلی از اطلاعات که سوال می کند : « اگر چه این سند و مدرک یا شی باقیمانده واقعی و اصیل است ، ولی آیا تصویر واقعی از واقعه را ارائه می کند ؟ ( ساروخانی ، 1377: 225).
در ارزیابی اسناد و روایات تاریخی تمییز دو نکته فوق اهمیت اساسی دارد . بررسی اصالت سند است که مشخص می کند تا چه اندازه سند مورد تحلیل ، درست همانی است که می انگارند ؟ تا چه اندازه این سند جعلی و یا ساختگی است؟ این مطلب ، یعنی روشن ساختن میزان اصالت سند در مورد تاریخ قدیم بسیار دشوارتر است تا در مورد تاریخ معاصر.
مسئله صداقت سند ( راه نیافتن دروغ به خبر) مشخص می سازد که سند مورد نظر تا چه اندازه واقعیتهایی را که ادعای گزارششان را دارد ، دقیقاً گزارش می کند ؟ پاسخ این پرسش در عین حال به دو عامل بستگی دارد : امکان مصنّف متن برای شناختن کامل واقعیتها و صمیمیت خود او در گزارشی که می دهد . همیشه احتیاط هایی که تاریخ نویسان از این لحاظ می کنند ، باید مورد توجه جامعه شناسان قرار گیرد . منابع دست دوم در هنگامی که سندهایی که این منابع بر آنها استوارند شناخته شده نباشند ، مورد تردیدند . حتی گواهی های مستقیم و منابع دست اول هم اغلب باید با احتیاط تلقی شوند.
در آنجامسئله ارزیابی و بررسی صحت و اصالت مدارک باقی مانده و به دست آمده صرف کار نیست بلکه چگونگی انگیزه ها و تعصبات و محدودیتهای گزارشگر نیز مطرح است : زیرا همین چند مورد اخیر(انگیزه ها و تعصبات و محدودیتهای راوی) ممکن است به سبب غلو گزارشگر یا ندیده انگاشتن اطلاعی خاص گردد و همین ارزیابی انتقادی از اطلاعات است که اگر دقیق انجام گیرد ، تحقیقات تاریخی را در نوع خود مستدل و قابل اعتماد و با ارزش می سازد . این اصل در مورد همه بررسی های تاریخی چه تاریخ ادبیات ، روایتهای مذهبی و دینی ، یافته های باستانشناسی ، تاریخ سیاسی و امثال آن صدق می کند .
تعیین اصالت و صداقت روایات و اسناد تاریخی کار چندان ساده ای نیست. اهمیت حوادث تاریخی ، وجود ابعاد سیاسی در آن ، قدرتها و نفوذ آنها و بسیاری عوامل دیگر موجبات خدشه دار شدن اسناد را فراهم می آورند ( ساروخانی ، همان :226).
ابن خلدون برخی از این عناصر را برشمرده است : « باید دانست حقیقت تاریخ ، خبردادن از اجتماع انسانی ، یعنی اجتماع جهان و کیفیاتی است که بر طبیعت این اجتماع عارض می شود ، همچون توحش ، همزیستی و عصبیتها و انواع جهانگشایی های بشر و چیرگی گروهی بر گروه دیگر و آنچه از این عصبیتها و چیرگی ها ایجاد می شود ، مانند تشکیل سلطنت و دولت و مراتب و درجات آن و آنچه که بشر در پرتو کوشش و کار خویش به دست می آورد ، همچون پیشه ها و معاش و دانشها و خبرها . دیگر ، عادات و احوالی است که در نتیجه طبیعت این اجتماع روی می دهد و راه یافتن دروغ به خبر ، از امور طبیعی آن است و آن را موجبات و مقتضیاتی است ، از آن جمله : پیروی از معتقدات و مذاهب ، چه اگر روح آدمی در پذیرفتن خبر بر حالت اعتدال باشد ، از لحاظ درستی یا نادرستی و دقت نظر حق آن را ادا می کند تا صدق آن از کذب آشکار شود . لیکن اگر خاطر او به پیروی از یک عقیده یا مذهب شیفته باشد ، بی درنگ خبر را که موافق آن عقیده بیابد ، می پذیرد . دیگر از مقتضیات و موجبات پذیرفتن اخبار دروغ ، وثوق به روایان آن است و تنقیح چنین اخباری به جرح و تعدیل باز می گردد . موجب دیگر ، غفلت و بی خبری از مقاصد است ، چه بسیار از راویان اخبار ، مقصود از آنچه را مشاهده کرده یا شنیده اند ، نمی دانند و خبر را بر وفق حدسیّات و تخمینهای خود نقل می کنند و دیگر به توهّم خبر را راست شمردن است . دیگر ، ندانستن کیفیت تطبیق حالات بر وقایع است ...و ماهیت حالت خبر بر خلاف حقیقت است . دیگر ، تقرب جستن بیشتر مردم به خداوندان قدرت از راه مدیحه سرایی و ستایش اعمال آنهاست و دیگر ، بی اطلاعی از طبایی احوال اجتماع» ( ابن خلدون ، 1347: 65 به نقل از ساروخانی).
منابع :
ساروخانی ، باقر ( 1377) روشهای تحقیق در علوم اجتماعی (مجلد دوم : بینشها و فنون) ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ابن خلدون ، عبدالرحمان ، مقدمه ، ترجمه پروین گنابادی ، تهران ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، 1347


