توضیحاتی درباره واژه "کلو" بکار رفته در ادبیات پارسی و زبان لری*
مختصر و آموزنده:
در متون قدیمی با واژه "کلو"مواجه میشویم که قبل از بعضی اسامی آمده است.مانند" کلو اسفندیار"
کلو در اینجا مخفف کلان و کلانتر است و به معنای رییس محله.کدخدا و بزرگ صنفی بکار رفته است.
یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بعد از مدتی ملک زاده جمال الدین ابواسحاق به کین برادر خروج کرد و شیرازیان اکابر و "کلویان " مثل خواجه فخرالدین سلمانی و کلو فخرو اتباع او اتفاق کردند و "کلوحسین" و جمعی اکابر که ... در محله ٔ ایشان بود. (ذیل حافظ ابرو بر تاریخ رشیدی ).
در زبان لربزرگ واژه کَلو به معنای دیوانه و نادان است که ربطی به کلو در توضیحات قبلی ندارد.
همچنین دیوانه را در زبان لری "لیوه " گویند.
واژه کلو که در لر بزرگ استعمال میشود احتمالا از واژهی "کالوس" گرفته شده که
کالوس=بی عقل.نادان.بی خرد و ابله
همچنین واژه لیوه برگرفته شده از واژهی" کالیو" و "کالیوه" است
کالیو=نادان .گیج.احمق.ابله.عقب مانده ذهنی.
شبی مست شد آتشی برفروخت
نگون بخت کالیو خرمن بسوخت .
(سعدی) .
گردآورنده:ابراهیم زلکی
History 29zalleki🎹🎹🎹🎹🎹🎹


