یکی از تلخ ترین دوران تاریخ قوم لر خصوصا لرستان فیلی،وقوع جنگ بین لرها و قوای نظامی به فرماندهی سرتیپ احمدآقاخان امیراحمدی مشهور به قصاب لرستان بود
این واقعه در سالهای ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۶ شمسی رخ داد
در این قشون کشی،سرهنگ گریگور ارمنی (که به سرهنگ گیگو ارمنی مشهور است) و سرتیب شاه بختی فرمانده ی پیاده نظام لشکر غرب دو تن از نیروهای فعال تحت امر سرتیب امیراحمدی بودند که جنگهای زیادی با لرها انجام دادند.
لرستان از زمان مظفرالدین شاه تا احمدشاه خود مختار بود و در اواخر حکومت احمدشاه بود که رضاخان به ارتش ایران نظم میدهد و سرتیپ احمد امیر احمدی که بعدا به درجه ی سپهبدی رسید را مامور سرکوبی لرستان و نظم بخشیدن بدانجا میکند.
سرتیب امیراحمدی قبل از آمدن به لرستان،تجربیات جنگی زیادی کسب نموده بود که در کتابش مفصل توضیح داده است.
قوای لرها بیست و پنج هزار نفر بود که از ایلات بزرگی چون بیرانوند و حسنوند و دریکوند و پاپی و یاراحمدی و ...تشکیل شده بودند
سپهبد امیراحمدی خیلی واضح مینویسد شهامت و جنگاوری لرها به مراتب از نیروهای نظامی بیشتر است
ولی سرانجام قشون لرها شکست میخورد و سران لر و لک مانند مهرعلی خان حسنوند و شیخ علیخان بیرانوند و سردارخان و ...در خرم آباد به دار آویخته شدند.
دلایل شکست لرها خود بحث مفصلی است که در آینده بدان میپردازیم.
همانگونه که در کتاب آمده هرگاه گُردانی یا گروهانی نظامی محاصره میشد و یا شکست میخورد بلافاصله سپهبد، قوای دیگری به حمایتشان میفرستاد
پس جنگ از سال ۱۳۰۲ به بعد با جنگ دوره های قبل از آن متفاوت شد
شاید در دوره های قبلی ده نفر انسان باشهامت توانسته باشند صد نفر و حتی هزار نفر را شکست داده یا فراری داده باشند ولی در جنگ با سپهبد احمدی و نیروهایش چون سرهنگ کریگور ارمنی و سرتیب شاه بختی هرگز چنین چیزی رخ نداد
و حتی قشون چند ده هزارنفری لرها که خود سپهبد از جنگاوری و شهامت لرها میگویدهم نتوانستند در نهایت پیروز شوند
( پس از سال ۱۳۰۲ قیامهای بختیاری که با قشون دو هزارنفری چون قیام علیمردان خان و یا قیام ابوالقاسم خان نیز شکست خوردند)
سوال :
پس چرا بعضی نقل میکنند که چهارده نفر زلکی،سرهنگ گیگو را شکست دادند؟
در گذشته وقایعی رخ داد ولی متاسفانه نقلهایی که از آن برای ما بازگو میشوند گاهی کامل نیست و سبب ایجاد برداشتهای اشتباه میشود و نیاز به تصفیه دارند
همانطور که مستند دیدید پیروزی یک استان با چند ایل و آنهمه نیرو بر سپهبد و یارانش چون سرهنگ گریگور و سرتیپ شاه بختی ممکن نشد پس شکست سرهنگ گیگو ارمنی از چهارده نفر غیرممکن بوده
ماجرا از این قرار بود که باب موگویی به علت طغیان و سرکشی مورد خشم حکومت واقع شد و سپهبد برای سرکوبی و خلع سلاح موگویی،سرهنگ گریگور را با گردانی میفرستد و نظامی ها تمام قلعه های خوانین موگویی را تخریب و مردمش را پراکنده میکنند،در این میان آن عده از زلکی ها که در قلمرو موگویی سکونت داشتند همانند مکدین،به سمت منطقه ی زلکی حرکت میکنند،عده ای از نظامی ها تصور میکنند که اینها موگویی هستند و به تعقیبشان جهت خلع سلاح میپردازند که چهارده نفر تفنگچی دلاور زلکی با این عده از نظامی ها درگیر میشوند و موفق میشوند تا مردم را به سلامت عبور داده و مانع از ورود این نظامی ها شوند
اما چون ماموریت سرهنگ گیگو ربطی به زلکی نداشت بدین خاطر سرهنگ مابقی نیروهایش را متوجه باب و منطقه ی زلکی نکرد و خوشبختانه کار به جنگ گسترده نکشید.
چرا خوشبختانه؟
چون حتی اگر کل موگویی و زلکی متحد میشدند و به فرض سرهنگ گیگو را شکست هم میدادند این پایان ماجرا نبود و سپهبد سریعا گردانهای دیگری را به منطقه میفرستاد دقیقا مانند جنگ با ایلات لر فیلی و نتیجه ای جز قتل و فقر و آوارگی برای مردم نداشت.
نقد و بررسی یک نقل به مفهوم انکار رشادت آن چهارده نفر نیست
همینکه روبروی عده ای از نیروهای قصاب لرستان که سران ایلات را در شهرشان به دار آویخت ایستادگی کردند دال بر شجاعتشان است
ولی بعضی با بیان اشتباه یک نقل، سبب میشوند که دیگران به دید تردید و انکار بدان بنگرند.




