زلکی یعنی مروّت,بخشش و مهر و وفا
غیرتـی,مهمـانواز و مردمـی بی ادعـا
.
.
همچو قالیکُه ستبر و همچو کارون پر خروش
سرفرازی از زن و مردش نمیگردد جدا
.
.
مردمی آزاده و بی باک و چون چشمه زلال
پاک و یکرنگ اند و ساده ,باوقار و بی ریا


موطنش مهدِ دلیران است و سرداران جنگ
دشمـنِ اهریمـن و بیـزار از جـور و جفا


لُر تبار و بختیاری,ریشه دارد از کهن
مردمی روشن ضمیرند و سزاوارِ ثنا


✍ابراهیم زلکی

🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹

دوران قاجاریه،دوره ی برادرکشی در بختیاری بود

در دوره های قبل از قاجاریه مردم بختیاری اتحاد بیشتری داشتند و اهداف بزرگتری را دنبال میکردند و بارها برای سرنگونی شاه اقدام کردند اما در دوران قاجاریه چنین نبود قاجاریه برای بختیاری بدترین دوران بود زیرا که هم از طرف حکومت ظلم زیادی به این مردم میشد و
و هم بیشترین و بزرگترین جنگهای داخلی بختیاری در همین دوره رخ داد
جنگهای اوایل تا اواسط قاجاریه مانند جنگهای کلنچی و منار و نه هزار و دره راز و دز شهی ...
و در دوره ناصرالدین شاه و بعد از آن هم همانطور که جهانگردانی چون دمورگان و ایزابلا بیشوب نوشتند میان بابها اختلافات شدید بوده و هر طایفه با طایفه ی همجوار خصومت داشته است و طوایف در یک انزوای شدیدی بسر میبردند و فقر بیداد میکرد.
ایلخانی هم فقط مطیع و مجری امر حکومت بود و مصالح مردم را درنظر نمیگرفت
تا اینکه در اواخر حکومت قاجاری، مشروطه در تهران شکل گرفت و مشروطه که قدرت شاه را کاهش میداد و مردم را از رعیت به ملت تبدیل میکرد سبب ایجاد اتحادی علیه حکومت شد و سردار اسعد بختیاری از این موقعیت استفاده کرد و دوباره ایل چون دوران قبل قاجار برای سرنگونی شاه اقدام کرد اما دریغ که پس از سرنگونی شاه فقط انگشت شماری به حکومت اصفهان و کرمان و ...رسیدند و مردم عادی چیزی عایدشان نشد
دوران قاجاریه دوره ی برادرکشی در بختیاری بود.

واژه ی "دال" در گویش بختیاری به معنای کرکس است یا عقاب

دال در لغت نامه ی دهخدا هم به معنای عقاب آمده و هم به معنای کرکس و لاشخور.

ولی در بختیاری دال به معنای لاشخور است

●شما اگر به اشعار قدیمی بختیاری رجوع کنید در ابیات صیادی گفته شده :

صیاد پازه کُشم سر بسته دسمال

پازنو شادی کنن، دالون زنن زال

یعنی با نبودن شکارچی پازنها که صید هستند شادی میکنند ولی لاشخورها که از بقایای شکار سهمی بهشون میرسید ناراحت و زاری میکنند چون دیگر چیزی عایدشان نمیشود

کاملا روشن است که دال در بیت فوق ابدا معنای عقاب نمیدهد

■یا ما در بختیاری واژه ی دنگدال را داریم که به معنای آواز و مرثیه برای مُردگان است

از طرفی دال چون از مردگان تغذیه میکند مفهوم مرگ را میرساند و کلمه ی " دنگ " نیز یعنی آواز

پس دنگدال میشود آوازی برای مردگان.

همانگونه که دیدید در اینجا نیز دال هرگز معنای عقاب نمیدهد

■نام تفنگِ نُه دال،نیز ثابت میکند که دال در گویش بختیاری یعنی لاشخور

اگر به زندگی لاشخورها نگاه کنید می بینید که دسته جمعی بر روی جسدی جمع میشوند و از آن تغذیه میکنند و یا دسته جمعی یکجا مینشینند و یا پرواز میکنند

صاحب تفنگ به خاطر این ویژگی گروهی لاشخورها توانست با یک شلیک نه تا از آنها را بزند

ولی عقاب تنها پرواز و شکار میکند بدیهیست که در اینجا نیز دال معنای عقاب نمیدهد

■یا ضرب المثل:(هر که هُمنشینِ داله خوراکس گوشتِ مُرداله) بوضوع بیان میکند که دال به معنای لاشخور است.

●درضمن در گویش بختیاری و در کل زبان لری عقاب را الو یا الُه گویند

✍history29zallekiگروه پژوهش تاریخ زلکی

تیره ی ترپی را بیشتر بشناسیم

طایفه ی خورجین در عهد صفویه دارای ساختار تیره ای بوده است.یعنی قدمت تیره های این طایفه حداقل تا صفویه میرسد.

یکی از تیره های این طایفه، ترپی نام دارد
اولین تیره ی زلکی ساکن بزنوید تیره ی ترپی میباشد که از قدیمی ترین عمده مالکین این دیارند.اسناد مالکیت اراضی و فروش آنها توسط این تیره موجود است.

وجود زمینهای مرغوب و آب فراوان در بزنوید سبب رونق کشاورزی و دامداری مردم این منطقه شده بود.

در آن زمان برای آرد کردن گندم و کندن پوست برنج و ...نیاز مبرم به آسیاب بود بدین خاطر
بعضی از افراد این تیره از وجود رودخانه ها در جهت رفع این نیاز استفاده کرده و اقدام به تاسیس آسیاب شخصی نمودند که علاوه بر درآمد بالا برای خود،کمک شایانی به مردم این تیره و تیره های همجوار کردند.


این تیره امروزه از پنج تش زیر تشکیل شده است:
((تش عین الله وند،تش شاهی وند،تش داراب وند،تش امان الله وند،تش دینامال)

در میان مردمان این تیره در هر پنج تش ترپی،دلاوران و جنگجویان زبده ای وجود داشتند که در اکثر جنگهای آن زمان حضور داشته و خوش درخشیدند.

از آنجا که زمینهای وسیع و حاصلخیز همچنین مراکز حکومتی و امکانات رفاهی در دشت ها مستقر بودند لذا جابجایی از کوه به دشت امری طبیعی و واجب بوده که در نهایت شامل تمام ایل شده است
در هر تیره و طایفه ممکن است تش و اولادی زودتر به این کار اقدام کرده باشند


در دوره ی ناصرالدین شاه قاجار،آعلی ترپی به شهرستان دورود رفته و امروزه نسل ایشان در دورود سکونت دارند و از پیشینه و تبار خود کاملا آگاه هستند.
البته در دورود جماعتی از طایفه ی جاوند و تیره های دیگر نیز زندگی میکنند و دورود جزیی از اقلیم چهارلنگ است.

بعد از جنگ نازه و چند سال قبل از قیام مشروطه و فتح تهران تش داراب وند اراضی در روستاهای دهنو،تپه کن کوو ،عالی محمود الیگودرز خریداری و بدانجا میروند
این تش از سه اولاد بنامهای:اولاد صحنعلی-اولادخداکرم-اولاد فرج)) تشکیل شده اند.
که سر دودمان اولاد صحنعلی در آن هنگام عبارت بوده از ؛آ ایسولی بک-آ بهرامعلی-آ نادعلی و آمحب علی

سردودمان اولاد خداکرم:آ علا -آ رحمی-کیخا موسی

و اولاد فرج:آ فتحعلی

آایسولی بک دلاور و جنگجوی بی همتایی بود که با تفنگ شیخی نامش در جنگ نازه و دیگر جنگها برای دفاع از مردم ایل به همراه دیگر همتباران، بارها سینه سپر نمود و ابیات محلی بجا مانده گواه رشادت ایشان میباشد:

لشکرِ شاهِ قجر هی به شکسته
ایسولی شیخی به دست گُدارِ بسته

ایسولی شونِ چپم،زمون به راستُم
ز خدا روز چنو زیتر اخواستم


برادر دیگرش آبهرام علی نیز همیشه دوشادوش برادر در جنگها مشارکت داشت و ایشان هیچگاه بی اسب و سلاح قدمی برنمیداشت و تا هنگامه ی مرگ تفنگ کنارش بود

و آعلا ترپی یکی دیگر از بهترین تفنگچیان زمانه خود بود که رشادتها نمود

آبهرامعلی ترپی یک پسر بنام کدخدا آغلامعلی ذلقی داشته که در دوران رضاشاه منصب کدخدایی داشت
ایشان در زمان جنگ جهانی دوم(۱۳۲۰ شمسی) که متفقین ایران را اِشغال کرده بودند و قحطی کشور را فراگرفته بود، (که در آن ایام گندم و جو نایاب شده بود زیرا محصولات را یا بیگانگان غارت میکردند و یا حکومت آنها را برای خود انبار میکرد)درب انبار گندمی که به عنوان مالیات از مردم گرفته شده بود و متعلق به حکومت بود را بروی مردم گشود و در اختیارشان گذاشت
اینکار کدخدا غلامعلی سبب شد وی یاغی و مخالف حکومت معرفی و برایش حکم اعدام و دستگیری صادر شود.
مامورین نظامی الیگودرز وی را دستگیر کرده و به همراه عده ای دیگر به سمت تهران حرکت میدهند.در حوالی شازند با کمک عده ای که برای آزادی شان رفته بودند توانستند با پرداخت پول به مامورین موقتا از بند رها گردند.(چون کشور اشغال شده بود و قحطی و بی نظمی فراوان بود نظارت مانند سابق نبود و بدین خاطر مامورین حاضر به گرفتن پول شدند)
دیگر ماندن در الیگودرز برای آغلامعلی جایز نبود و بدین خاطر وی به مسجدسلیمان نزد کدخدا علی مدد ترپی میرود و مدتی آنجا میماند،کدخدا علی مدد به ایشان میگوید که اینجا محیط کوچکی است و مردم همدیگر را میشناسند اگر اینجا بمانید قطعا لو میروید
لذا کدخدا غلامعلی به آبادان میرود و پس از مدتی در شرکت نفت آبادان استخدام میشود
خوشبختانه چون این واقعه در سال آخر حکومت رضاشاه رخ داده بود با برکنارشدن رضاشاه،اوضاع برای کدخدا غلامعلی آرام و ایشان دوباره به الیگودرز بازگشتند
از ایشان شش۶ پسر بجا میماند که مرحوم کیخا محمدعلی ذلقی و مرحوم کیخا احمدعلی ذلقی فرزندان ارشد ایشان جانشینان شایسته ای برای پدر شدند و نام نیکشان در خاطر مردمان باقیست.
کیخاصفرعلی ذلقی پسر سوم ایشان هستند که وی پدر شاعر شهیر و توانای بختیاری، ابراهیم زلکی است.

و هم چنین یادی کنیم از دیگر بزرگان ترپی:

از کدخدا عین الله ترپی و آصحنعلی که در شبیخون اواسپید دلاورانه جنگیدند

و آشاهی ترپی بنیانگذار و مالک روستای ده شاهی در بزنوید

و در میان مردمان عین الله وند و امان الله وند میرصیادان نامی و تفنگچیان کم نظیری وجود داشته که مشابهشان در بختیاری انگشت شمار بوده
کسانی که چندین تفنگ در خاک دفن کردند(بعد از هر صد شکار توسط یک تفنگ،آنرا در خاک دفن میکردند)
مانند مرحوم کیخا عیدی محمد پازیار و شاه کرم و ...

و چهار پسر حسنقلی ترپی که معروف بودند به شیرون حسنقلی،همان کسانی که از گله داران دیگر بابها باج میگرفتند و بی باکی ایشان فراموش ناشدنی است

و آفتح الله ترپی و آنگهدار

و کدخدا علی مدد اشکش ترپی که منش و بزرگی ایشان شهره ی هفت و چهار است
و همچنین پسر ایشان مرحوم آعلیمراد اشکش که در شرکت نفت مسجد سلیمان صاحب منصب بوده و در اوایل انقلاب۵۷ برای ایشان حکم اعدام صادر گردید
مردمان ترپی امروزه در شهرهای:
دورود،ازنا،الیگودرز،اصفهان،اهواز،دزفول و تهران سکونت دارند و
اولاد داراب وند فامیلی ذلقی دارند و دیگر اولاد فامیلی های:اشکش،پازیار،پایمرد،اشکانی و ...

مطالب ارایه شده مختصری از اواسط قاجاریه تا پهلوی این تیره بود،در کتاب وقایع و رخداداد مربوط به افراد نامبرده بطور کامل توضیح داده میشود.


براستی که تاریخ هر تیره ی زلکی خود کتابچه ایست زیرا که هر کدام در هر دوره بزرگان و دلاورانی داشته و حماسه و وقایع زیادی را پشت سر نهاده اند.

ترپی به چه معناست؟

همانگونه که گفته شد،ندانستنِ معنی نام بعضی از تیره و طوایف سبب ایجاد نقلهایی شده که اکثرا نادرست هستند

نام ترپی نیز دچار اینگونه نقلهای توجیهی شده است و عده ای چون معنای آنرا درنیافتند نقل کردند که نام روستا و خاستگاهشان در گرمسیر بوده در حالیکه روستایی با این نام در هیچ مقطع زمانی در گرمسیرشان وجود نداشته

بعضی ماجرای تعقیب اژدها و کشتن آنرا نقل کردند
و هر چند اژدها وجود خارجی ندارد ولی با این نقل تا حدودی به معنای واژه نزدیک شدند

گروه دیگر بخاطر آنکه واژه ی گُرپی در چند حرف شبیه تِرپی است خیال کردند این دو تیره یکی هستند
گرپی به مردمی از باب میوند که در روستای گرپه سکونت داشتند گفته میشود پس گُرپه نام منطقه ای از باب میوند است و با زلکی ها همجوار و هر دو در اقلیم چهارلنگ قرار دارند لذا ممکن نیست در یک چنین مجاورتی نام گرپی را به اشتباه تِرپی تلفظ کرده باشند

ثانیا ممکن نیست دو جماعت از یک تبار و هر دو همسایه نیز باشند ولی در کل دوران هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند

ثالثا هیچ سنگ قبری یا سند مالکیتی از مردم ترپی در منطقه ی گُرپی وجود نداشته
رابعا با وجود اینکه تش داراب وند در روستاهای الیگودرز مجاور و کنار مردم میوند سکونت یافتند باز به ایشان جماعت زلکی میگفتند و تمام قبورشان منطایفه ی زلکی نوشته شده است در حالیکه که اگر گرپی بودند بی شک وقتی به میان ایل میوند میرفتند به ریشه و هویت اصلی معرفی میشدند
لذا این نقل و ادعا هم کاملا نادرست است

خامسا بزنوید در مرکز و قلب زلکی واقع است و هیچگاه یک طایفه چنین مکانی چه از لحاظ جغرافیایی و چه از لحاظ آب و زمین مرغوب و باغات را ممکن نیست به غیر زلکی دهند


▪ نام تیره و طوایف ایل زلکی(بجز آنهایی که اسم فرد هستند) گاهی از واژه های لری بختیاری گرفته شده اند و گاهی به علت قدمت بالای آنها ریشه در فارسی پهلوی دارند مانند:نام زلکی،خورجین،میکور،ترپی و...که تک تک این نامها را معرفی و با دقت معنا خواهیم کرد.

۱-در لری بختیاری واژه های " تر" و "پی" معنای: بنیاد،دنبال،اثر،نشان،رد،پایه،ریشه را میدهند
پس در لری بختیاری واژه ی
ترپی یعنی=آنکه ریشه و اثر و دنباله دارد= ریشه دار

۲-در فارسی پهلوی ما واژه ی " ترپاد " را داریم که به ترپی نزدیک است و احتمالا در گویش لری، ترپی تغییر یافته ی آن باشد
ترپاد یعنی فرمانده،سردار

۳- نگارش اولیه ترپی اگر بصورت :تیرپی بوده باشد با توجه به اینکه تیر به معنای" دیرکِ چادر" است و " پی " یعنی پایه و اساس پس تیرپی
صفتی است برای جماعتی که نقش اساسی چون دیرک سیاه چادر را داشته اند.
بدون دیرک و ستون،سیاه چادر فرو میریزد

۴-اگر بخواهیم معنای محیطی به تیرپی دهیم در اینصورت معنای دیگر تیر یعنی تندی و شتابندگی آنرا در نظر میگیریم که این معنا بیشتر برای رودخانه های تند و با شتاب بکار میرود
و چون این جماعت در جوار رودخانه ی بزرگ و پرشتاب بختیاری بودند به تیرپی معروف گردیدند که در اینحالت این نام نشان دهنده ی این است که بزنوید خاستگاه کهن این مردم بوده است و مالکین اولیه بزنوید هستند.

** تیر معانی دیگری چون تیری که در کمان نهند و ...نیز دارد اما معنایی که با نام طایفه تناسب داشته باشد فقط مورد پذیرش است و کل معانی مختلف قابل قبول نیستند.

**اگر در زلکی تیره هایی قدمتشان به صفویه و حتی اتابکان میرسد چیز عجیبی نیست زیرا که زلکی در سال ۵۰۰ قمری قبیله ای بدین نام بوده و طبیعیست که زیرمجموعه هایی از آن ساختار قدیمی و نام کهنی داشته باشند🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹

ریشه یابی واژه ی " بَرد " در زبانهای لری و کُردی

✍ابوذر همتی🌹